وظیفه نسل جوان ایران در مواجهه با دیکتاتوری مذهبی

نگارش: آرش مجیدی

 

ما با یک فاشسیسم مذهبی در ایران مواجه هستیم. این رژیم حتی یک نظام فاشیستی معمول و اصطلاحا رایج (مانند نمونه تاریخی موسولینی- هیتلری)هم نیست بلکه یک حکومت فاشیستی مذهبی است.

پدیده جمهوری اسلامی در قرن بیست و یکم نیرویی فاشیستی و بشدت سازماندهی شده در مرکز، همراه با گروههای متفاوت کوچک و بزرگ در اطرافش به صورت اقمار بنیادگرایی، چه در داخل و چه در خارج از ایران است که بر امواج ذهنیت مذهبی عقب مانده ترین اقشار جوامع خاور میانه سوار است. برای مقابله با رژیم حاکم بر ایران باید پدیده فاشیسم، آنهم از نوع مذهبی اش را شناخت و مورد ارزیابی قرار داد.

چرا رژیم حاکم بر ایران یک دیکتاتوری نرمال نیست؟ زیرا عملکردها و کارکردهایش ورای یک دیکتاتوری متعارف است. این رژیم تنها برای اعمال حاکمیتش به سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام بسنده نمی کند. در زندان مغز زندانیان را می جود و روح و جسم فرزند و همسر زندانی سیاسی و معترض خیابانی، اعم از کارگر یا دانشجو را مضروب می کند.

چرا فاشیسم مذهبی حاکم در ایران، حتی با انواع کلاسیک فاشیسم یا نازیسم تفاوت دارد؟ زیرا فاشیسم از نوع کلاسیک آن بر امواج احساسات بشدت ناسیونالیستی و عقده های تاریخی وطن پرستانه مردم سوار می شدند، حال آنکه فاشیسم مذهبی حاکم از اندیشه های مذهبی و اسلامی مردم در ایران و خاور میانه سوء استفاده کرده و می کند. استفاده از احساسات مذهبی بسیار خطرناک تر از احساسات ناسیونالیستی است. 

فاشیسم مذهبی بسیار آسان تر می تواند بمب گذار انتحاری تربیت کند، تا مدلهای کلاسیک و ناسیونالیستی.

در زمینه سرکوب و نقض حقوق انسانها، ذهنیت و عملکرد فاشیسم مذهبی بسیار فاجعه بار تر از فاشیسم از نوع ناسیونالیستی است. اگر هیتلر تنها کمونیستها را اعدام می کرد و یهودی و نژاد غیر خودی را در کوره های آدم سوزی می انداخت، فاشیسم مذهبی هرآنکه سد راهش شود از دم تیغ می گذراند. تیغ فاشیسم مذهبی تنها گلوی بهایی را نمی درد، بلکه شیعه و مسیحی و یهودی، کرد و فارس و عرب و بلوچ را قتل عام می کند. در اندیشه فاشیسم مذهبی استثناء و خودی وجود ندارد. برای رسیدن به هدف، پدر و برادر و خواهر و مادر و فرزند را می توان شکنجه و اعدام کرد. فاشیسم مذهبی هیچ مرزی را به رسمیت نمی شناسد. اگر در نمونه های کلاسیک ما شاهد گذاردن جاسوس در محل کار و تجمع و فعالیت مردم توسط دستگاه اطلاعاتی حاکم هستیم، در نمونه فاشیسم مذهبی علاوه بر نمونه های کلاسیک می بینیم که در امور تربیتی مدارس کودکان را به جاسوس تبدیل می کنند تا گزارش اعمال اطاق خواب پدر و مادر خود را بدهند.

وجوه مشترک فاشیسم کلاسیک و فاشیسم مذهبی در کشورگشایی و تسخیر جهان از طریق دستیابی به قدرت و بمب اتم است. صدور تروریسم و بنیادگرایی و انقلاب به خارج برای فاشیسم مذهبی حیاتی است. از همین رو فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران باید با تکیه بر قدرت اتمی دست به پیشروی اساسی بزند. فاشیسم مذهبی اشتباه فاشیسم کلاسیک و نازیسم را نمی کند. قبل از دستیابی به بمب اتمی، آشکارا لشگرکشی نمی کند. فاشیسم مذهبی به شدت بدنبال تسلیحات هسته ای است تا راهش را باز کند و تا رسیدن به بمب اتم از پای نمی نشیند. خصیصه کشورگشایی و صدور بنیادگرایی و تروریسم، اهرم اصلی فاشیسم مذهبی است که بدون دسترسی به بمب اتم و تکیه بر قدرت تسلیحات هسته ای بطور کامل امکانپذیر نیست.

خطرات و فجایعی را که فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران می تواند برای انسانها، نه فقط برای ایرانیان بلکه در سراسر کره زمین و برای جهانیان، ایجاد کند اساسا قابل مقایسه با آنچه که در دهه 30 و 40 قرن گذشته اتفاق افتاد، نیست، بلکه به مراتب خطرناک تر است.

به نظرم رژیم جمهوری اسلامی به مثابه فاشیسم مذهبی تهدیدی جدی، فوری و خطرناک برای مردم ایران، منطقه خاور میانه و جهان است. حکومت ایران، یک رژیم دیکتاتوری از نوع کلاسیک و یا رژیم ارتجاعی مانند طالبان نیست. رژیم حاکم بر ایران در عبور از بحرانهای گوناگون نشان داده است که قابلیتهای بیشتری از رژیمهای توتالیتر تجربه شده و یا ارتجاعی برای بقاء خود دارد. استفاده از ابزار مذهب قدرت بیشتری به رژیم کنونی ایران در مقایسه با حکومتهای فاشیستی که از ناسیونالیسم به عنوان ابزاری برای برانگیختن مردم استفاده می کنند، می دهد. این رژیم برای گسترش نفوذ خود به بمب اتمی نیاز دارد.

اگر رژیم حاکم بر ایران به تسلیحات هسته ای دست یابد، در استفاده از آن، چه به عنوان تهدید و یا سلاح واقعی تردید نمی کند و لشگرکشی آشکار خود را آغاز می کند. برای مقابله با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران باید جبهه گسترده ای از نیروهای داخلی و بین المللی را گرد آورد.