نقض حقوق سیستماتیک دراویش، قربانی فشار و خشونت ناموجه رژیم اسلامی

نگارش: “ر. غلامی”

 

دراویش گنابادی یکی از رادیکال‌ترین نیرو‌های مدنی و اجتماعی در مواجهه با اقتدار گرایان میهنی بوده و تعالیم آنها مبتنی بر صلح، برادری، و دوری از مادیات و تمرکز بر امور معنوی استوار است. بی گمان علت اصلی مشکل جمهوری اسلامی با دراویش به حوزه مذهب فکری و عقیدتی انها ارتباط دارد. کاهش علاقمندان به قرائت بنیاد گرا از شیعه دوازده امامی در دو دهه گذشته مسئولان ارشد حکومت را نگران ساخته است و آنها برای حل این مشکل فشار بر گروه‌های مذهبی اقلیت را برگزیده اند که توانسته اند حوزه باورمندان به آئین خود را علیرغم همه تنگنا‌ها و تبعیض‌ها افزایش دهند در نتیجه، دراویش خوانش متفاوتی از دین مورد تفسیرحکومت که بر مبنای قرائت فقهی بنا شده دارند.

پس از درگیری بین مأموران امنیتی و شماری از دراویش گنابادی در خیابان گلستان تهران در بهمن و اسفند ۹۶، فشارها بر دراویش به شدت افزایش یافت و رهبر دراویش(نورعلی تابنده ملقب به مجذوب علیشاه) که در بازداشت خانگی قرار داشت فوت گردید. پس از این مقام و تعدادی از دروایش که در زیر شکنجه های رژیم جان خود را از دست داده بودند، هم کیشان علی تابنده و برخورد جامعه دراویش در دفاع از آئین  و رهبر خود عرصه مقاومت در برابر سرکوب دولتی را شور و تحرک بخشیده و این رویکرد در کنار انسجام بالای تشکیلاتی آنها و همت و اراده قوی در دفاع از هم مسلکی‌ها، تهدید بزرگی را متوجه جمهوری اسلامی کرده است و در این راستا تعداد زیادی از دراویش ایران بدون صدور حکم قضایی در زندان ها بسر می برند. گسترش فشار‌ها و اقدامات ایذائی حکومت در دهه گذشته که شامل بازداشت، محرومیت از تحصیلات دانشگاهی و تخریب حسینه‌های دراویش گنابادی بوده است، نتوانسته خللی در تلاش هدفمند آنها در حفظ و توسعه آئین‌شان داشته باشد. آنها در مواجهه با سختی ها، منسجم تر عمل کرده اند.

دراویش گنابادی در ایران از حقوق اجتماعی و تحصیلات  تکمیلی محروم هستند و همچنان نگاه امنیتی نهادهای سیاسی و تبلیغاتی رژیم بر آنان سنگینی می کند. در سال های اخیر شاهد گسترش بازخواست عقیدتی، محرومیت های اجتماعی و تعطیلی حسینیه ها و اخراج از مراکز دولتی و تخریب آرامگاهها و سرکوب منتقدان این آیین را به همراه داشته است. محرومیت‌های تحصیلی،تدریس و شغلی دراویش گنابادی محدود به حال حاضر نیست و نقض حقوق اجتماعی و فرهنگی که ممنوعیت از ادامه تحصیلات تکمیلی و عدم استخدام در مشاغل دولتی تنها بخشی از این محرومیت ها است.

کاربست نافرمانی مدنی و مقاومت و مبارزه آنها برای دفاع از حقوق خود و آزادی مذهب و ممانعت در برابر تعرض به رهبر‌شان (نورعلی تابنده) باعث هراس حکومت ملاها شده است. از این رو شدت عمل در برخورد  با دراویش و مجازاتشان برای درس عبرت دیگر گروه‌های منتقد و مخالف در صدر برنامه سرکوب رژیم کانون توجه بوده است. اتهامات مطرح شده علیه دراویش، اتهامات امنیتی هم چون اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، اقدام علیه امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی و تمرد از دستور مراجع انتظامی است. دراویش گنابادی از حق دسترسی به محاکمه عادلانه محروم بوده‌اند. از جمله این موارد می‌توان به شکنجه و رفتار غیرانسانی حین بازجویی، اعتراف اجباری، تعلل در روند درمان در بازداشت و ممانعت از انتخاب وکیل اشاره کرد.

اگرچه حفاظت اطلاعات سپاه ونیروی انتظامی با مجوز قوه قضائیه میدان دار بازداشت‌ها و بازجویی‌های سنگین هست اما وزارت اطلاعات نیز سیاست مشابه را دراعمال سخت گیری بر آنها دنبال می کند. فشار‌ها بر قطب دراویش گنابادی انچنان عمیق است که باعث شده تا همه رسانه‌های رسمی این جریان به محاق تعطیلی فرو روند. برنامه نظام سیاسی محدود کردن حوزه تلاش‌های عمومی دراویش گنابادی و ممانعت از رشد و توسعه باور‌های آنها در قلمرو مذهبی جامعه است. به نظر می رسد رویکرد عملی دراویش در ایستادگی بر حقوق‌شان و استفاده از ظرفیت نافرمانی مدنی باعث شده تا شکستن مقاومت آنها برای جمهوری اسلامی و به ویژه نهاد ولایت فقیه اهمیت ویژه‌ای پیدا کند. بدون تردید دروایش گنابادی میدان داران مبارزه برای آزادی مذهب هستند که از نظر آنان همه پیروان مذاهب موجود در ایران اعم از اهل سنت، زرتشتی ها،ارامنه، کلیمی ها، بهائی‌ها و دراویش و دیگر گروه‌های عرفانی باید امکان انجام آزاد تعالیم مذهبی و تبلیغ برای کیش و آئین خود با حفظ حقوق اجتماعی را داشته باشند و رژیم ایران با سرکوب دراویش تاکنون در مقابل اندیشه دراویش ناکام مانده است، در نتیجه در رویه عملی رژیم ایران در برابر اندیشه دراویش و سرکوب آنها با شکست جدی مواجه شده است و این حاکی از اتحاد دراویش و ضعف رژیم ایران است.