نقض حقوق بشر معلمان و  کارگران در ایران و ضرورت گسترش اعتراضات سراسری همگانی  

نگارش: رضا فرج م / علی. متین

 

در چند سال‌ اخیر در ایران، زبان گفتگو میان دولت و جامعه مدنی را خشن‌تر کرده است. معلمان، اتحادیه آزاد کارگران، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی، اتحادیه کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه با  آغاز موج اعتراض های سراسری، نیروهای امنیتی با حمله به معترضان راه اعتراض مسالمت آمیز را بر مردم می بندد و با سلاح جنگی به معترضان تیراندازی می کنند. این در حالی است که در بند سوم مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت قید شده است که اگر بشر هیچ راه دیگری علیه ستم و استبداد نداشته باشد، باید بتواند علیه ستم و استبداد “طغیان کند” و همزمان با وجود شورش، باید حقوق بشر فرد معترض رعایت شود. بر مبنای قوانین بین‌المللی، استفاده حکومت از سلاح فقط در شرایط دفاع مشروع و محافظت از افراد در مقابل خطر فوری مرگ یا جراحت خطرناک پیش بینی شده است اما رژیم ایران در تمام اعتراضات صنفی، به سمت معترضان با گلوله جنگی تیراندازی می‌کند و تحقیقات نشان می دهد که اکثر کشته ‌شدگان از ناحیه سر و صورت مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند و از لحاظ کشته شدگان کارگران همسو با جنبش انقلاب کارگری در سال 1848 فرانسه است. به جهت ادامه این خشونت های ضد انسانی توسط رژیم ایران در این مقاله خواهیم گفت که تنها راه خروج از این بحران نیازمند اتحاد ملی و ادامه دادن به اعتراضات سراسری در تمام شهرهای ایران و عدم فعالیت های صنفی تا بهبود وضعیت و آزادی بدون قید و شرط زندانیان و بر کناری وزیر آموزش پرورش و  برکناری وزیر کار و رفاه اجتماعی و همچنین برکناری آیت الله خامنه ای از مقام رهبری است.

فصل اول: اعتراض سراسری معلمان و گروه معروف به کارنامه سبز

گروهی از معلمان شاغل، بازنشسته و حق‌التدریسی در پی فراخوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی معلمان، خواهان توقف روند خصوصی‌سازی آموزش و اجرای طرح رتبه بندی معلمان و استخدام رسمی و افزایش دستمزد و آزاد کردن معلمان بازداشت شده از زندانها و همچنین خواستار حق تحصیل رایگان در ایران که در اصل 3 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم به ان اشاره شده است شده اند. این در حالی است که  در شهرهای تهران، گیلان، شیراز، مشهد، اهواز، سنندج، کرمانشاه و اصفهان، بهبهان، تبریز و … معلمان با تشکیل کمپین، اقدام به اعتراضات سراسری کرده و خواستار برکناری وزیر آموزش و پرورش شده اند که با برخورد نیروهای امنیتی با پرتاب گاز اشک آور و باتوم و با شلیک گلوله، معترضان را متفرق کرده و تعدادی از آنها را بازداشت و شکنجه و نهایتاً به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند و علیرغم این خشونت های ضد اجتماعی همچنان اعتراض معلمان ادامه دارد به نحوی که توانسته‌اند در اقدامی هماهنگ و بی سابقه کلاس‌های درسی را در صدها مدرسه در سراسر ایران به تعطیلی بکشاندند. دسته دیگر از معترضین، گروهی معروف به ” کارنامه سبز ” هستند و این گروه از شرکت کنندگان در آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش ایران بودندکه با وجود کسب حد نصاب نمره علمی در این آزمون ، وزارت آموزش و پرورش آنها را از انجام فرآیند مراحل استخدام منع کرده است. در پی این اعتراضات معلمان و گروه معروف به ” کارنامه سبز ” دستگیر و به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند و از سرنوشت تعدای از این معلمان خبری در دست نیست. این در حالی است که با دستگیری های متعدد، اعتراضات معلمان پایان نیافته است  و در واکنش به بازداشت‌های اخیر جهت توقف سرکوب و توقف پرونده‌سازی علیه دستگیر شدگان و آزادی بدون قید و شرط معلمان زندانی تا کنون ۵۵ شهر و روستا دست به اعتصاب سراسری زده‌اند و این امر حاکی از تداوم و انسجام اتحاد ملی است.

فصل دوم: اعتراضات سراسری سندیکاهای کارگری در ایران

قانون کار ایران حق کارگران در تشکیل اتحادیه های کارگری غیر وابسته به حکومت را به رسمیت نمی شناسد و هر نوع مطالبه مردم و هر اعتراض مسالمت‌آمیز توسط کارگران را سرکوب می کند و این موضوع باعث کاهش اعتماد عمومی کارگران به دولت و مدیریت ناصحیح، یکی از دلایل اصلی شکل گیری اعتراض ها است. تأمین امنیت شغلی برای کارگران، عدم دریافت دستمزد مناسب، دم دریافت دستمزد معوقه، توقف اخراج کارگران، لغو کار کودکان و آزادی کارگران زندانی از جمله درخواست های معترضین بوده است. رژیم ایران از سال ۲۰۰۵  با احساس خطر و با مشاهده اعتراضات کارگران رسماً اقدام به خشونت، احضار، تعقیب، بازداشت و محکومیت کارگران کرده و اعضای خانواده های آنان را نیز در معرض فشار قرار داده است. الگوی اعتراض در ایران به مرور با تجمع و راهپیمایی های مکرر در محل کار و حضور همگانی کارگران در اعتراضات، تغییر شکل داده شده است و اتحاد در جامعه کارگران بیشتر از قبل شده است و رژیم ایران همواره با احساس خطر سقوط نطام، سعی در سرکوب معترضان دارد و با وجود اینکه شمار اعتراضات کارگری در مقایسه با ۴۰ سال گذشته به بیشترین حد ممکن رسیده است و فعالان کارگری با احکام قضایی سنگین مواجه شده اند اما کارگران سکوت نکرده و هر ساله به مناسبت روز جهانی کارگر در ایران با برنامه از قبل تعیین شده، مراسمی در نقاط مختلف برگزار می شود و در آن کارگران خواسته های خود را مطرح می کنند و در سال اخیر مراسم روز جهانی کارگر در تهران با راهپیمایی گسترده با حضور کارگران سراسر کشور برگزار گردید که این اعتراضات توسط مقامات امنیتی با گاز اشک آور و باتوم و شلیک گلوله و دستگیری و شکنجه عده زیادی از کارگران معترض را سرکوب کرده اند. رژیم ایران به جای حل و فصل مشکلات کارگران اقدام به شکنجه و حبس کارگران می کند و در این میان کارگری به علت نرسیدن به مطالبات قانونی خود و مایوس شدن از مقامات ایران به علت فشارهای روحی و روانی اقدام به خودکشی کرد.

این کارگر مظلوم، عمران روشنی مقدم نام دارد که در سال 2020 در میدان نفتی یادآوران در غرب خوزستان، پس از آنکه نتوانست دستمزد معوقه‌اش را بگیرد، خود را در محوطه یکی از چاه‌های نفت به دار آویخت و این خبر واکنش‌های بین المللی در شبکه‌های اجتماعی به همراه داشت. این فاجعه تلخ در کنار چاه های ‌های نفت که بیشتر درآمد ایران از آن تامین می‌شود، موضوعی فراموش نشدنی در انقلاب کارگری است. علاوه بر آن در اعتراض کارگران فولاد اهواز که 41 نفر دستگیر و به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند و یکی از کارگران توسط خودروی مقامات امنیتی به زیر گرفته شد و به قتل رسید و شبانه به صورت مخفیانه دفن گردید و از جزئیات پرونده او خبری در دست نیست. این درحالی است که کارگران در واحدهای مرتبط با صنعت نفت، گاز و پتروشیمی در چند استان‌ ایران از جمله پتروشیمی های: بندر ماهشهر، لامرد، بندرعسلویه، بندرکنگان، آبادان، اهواز، جزیره قشم که در گرمای طاقت‌ فرسا کار می‌کنند و به گفته خودشان حقوق و دستمزد کافی به اندازه زحماتشان دریافت نمی‌کنند و حقوق معوقه آنان پرداخت نشده است و امنیت شغلی هم ندارند و در صورت درخواست دستمزد هر لحظه تهدید به اخراج می شوند و این اعتراضهای سراسری منجر به تعطیلی پالایشگاه ها گردید. کارگران نیشکر هفت تپه در خوزستان هم به علت مطالبات معوقه دستمزد، ابهام در قراردادهای کار از جمله کارگران قراردادهای پیمانی و قراردادهای یکساله و کارگران روزمزد  ناراضی هستند و از سال 2015  تا کنون بارها اعتصاب کرده اند و تعداد زیادی از کارگران از جمله اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و محمد خنیفر و علی نجاتی و …. دستگیر و مورد شکنجه و آزار قرار گرفته‌اند و در نهایت بدون حق استفاده از وکیل در احکام ناعادلانه به حبس های طولانی محکوم شده اند. این در حالی است که بار دیگر در سال 2019 اعتراض سراسری و تجمع دسته جمعی کارگران در پارک جهان نمای تهران با خشونت نیروهای امنیتی مواجه گردید و این بار نیز شماری از فعالان کارگری دستگیر و به محلی نامعلوم انتقال داده شدند. باید گفت که در 1 سال گذشته در ایران، اعتراضات کارگری رنگ بیشتری به خود گرفته است و کارگران مجامع بین المللی حقوق بشر بارها به بازداشت فعالان کارگری در ایران اعتراض کرده اند. باید گفت که جنبش کارگران ایران تکرار جنبش انقلاب کارگری فرانسه در سال 1848 است که در این جنبش انقلابی 300 کارگر کشته شدند و دولت فرانسه در نهایت در سال 1895 مجبور به پذیرفتن اتحادیه کارگری و قانونی شدن فعالیت کارگران شد.

نتیجه گیری

معلمان و کارگران، پیشتاز مبارزه برای آزادی اجتماع و تشکل در ایران بوده و بهای سنگین برای فعالیت خود پرداخته اند و هزاران تن از معلمان و کارگران و فعالین حقوق بشر با هدف رسیدگی و بهبود وضعیت معیشتی و آزادی زندانیان به خیابان‌ها آمده و دست به اعتراضات سراسری زده‌اند که با برخورد نیروهای امنیتی و پرتاب گاز اشک آور و باتوم و شلیک گلوله جنگی معترضان را مجروح، بازداشت و به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند و علیرغم این خشونت های ضد انسانی، همچنان این اعتراضها ادامه دارد به نحوی که معلمان توانسته‌اند در اقدامی هماهنگ و بی سابقه کلاس‌های درسی را در صدها مدرسه در سراسر ایران به تعطیلی بکشاندند و کارگران و سایر سندیکای کارگری از جمله کامیون داران هم بارها کار خود را تعطیل کرده اند و در واکنش به بازداشت‌های اخیر با هدف اتحاد و همدلی و حمایت از معترضان، تعداد ۵۵ شهر و روستا دست به اعتصاب سراسری زده‌اند و کارگری مانند ” عمران روشنی مقدم” بخاطر فشارهای اقتصادی و عدم دریافت دستمزد خود را در محل کار به دار آویخته است و از طرفی مطابق ماده ۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی که رژیم ایران یکی از امضاء کنندگان آن است، حق اعتصاب را به رسمیت شناخته است، مجازات‌های بدنی مانند شلاق مصداق تهاجم به عزت بشری است و شکنجه و سایر مجازات‌های ظالمانه و غیرانسانی و تحقیر آمیز قاطعانه منع شده است اما رژیم ایران قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته است و در کشتار کارگران همسو با جنبش کارگری 1848 انقلاب فرانسه است و  از این رو به جهت محکوم کردن رفتارهای دیکتاتورانه رژیم جمهوری اسلامی ایران، ضروری است تا مردم ایران مانند جنبش کارگری فرانسه که پیروزی کارگران بر دولت را به همراه داشت جهت احقاق حق و حمایت از معلمان و کارگران و سایر اتحادیه های سندیکایی، اعتراضات سراسری و مداوم در تمام شهرها را با جمعیت زیاد گسترش دهند و ضمن خواستار توقف این رفتارهای ضد انسانی، خواستار آزادی فوری زندانیان و همچنین خواستار بر کناری وزیر آموزش پرورش و  برکناری وزیر کار و رفاه اجتماعی و همچنین برکناری شیطان ستیزه جو (آیت الله خامنه ای) از رهبری حکومت ایران شوند.